نقدی به بهانه یک کاریکاتور

همواره درک و تحلیل وقایع سیاسی و اجتماعی داخل کشور، به پدیده ای دشوار و بعضا دست نیافتنی برای بخشی از فعالین و سیاسیون خارج از کشور تبدیل شده است.
انتخابات سال ۸۸، جزء معدود دفعاتی بود که توانست به همت و تلاش ناخواسته حکمرانان، چه در دوران تبلیغات انتخاباتی و چه در رویدادهای پس از آن تا به امروز، همگرایی ویژه ای را در میان ایرانیان داخل و خارج از کشور ایجاد نماید و اکثریتی از عقاید و سلایق را به گرد هم آورد. مشارکت بی بدیل اکثریت مردم ایران در انتخابات، نشان از انتخاب راهکارهای ممکن و موجود در وضعیت فعلی ایران، با توجه به تجربیات تاریخی و شرایط حاکم بر آن و نیز عدم تمایل به حرکات رادیکال و آغشته با خشونت، را دارد. همانطور که رفتاریهای اعتراضی پس از انتخابات نیز بر این خواسته مردم تاکید کرده است. خواسته ای که استقلال خود را فارغ از گرایشات سیاسی موجود در پهنه سیاسی ایران و با حداکثر اشتراکات تا به حال حفظ نموده است. این همگرایی ها نافی داشتن نظرات، عقاید و خواسته های  گروه ها و گرایشات سیاسی مختلف نیست و نخواهد بود و هر یک می بایست ضمن ابراز آنها با درک شرایط داخل ایران، بر اشتراکات پایفشرده و در جهت تقویت آنها گام بردارند، اتفاقی که بعضا و در مواردی به فراموشی سپرده می شود و در بزنگاه های مهم تاریخی رخ نیز می نمایاند.
آنچه مسلم است امروز زمان طرح مسایل و مباحث شخصی و باقی مانده از پیش به عنوان خواسته های امروز جنبش سبز نیست.  امروز زمان آن نیست که فرصت غنیمت شمارده و حرفها و نقدهایی را آنهم بر کسانی اعلام داریم که در گیر و دار مبارزاتی سخت به همراه مردم ایران هستند. آسان نیست در ایران و در شرایط دشوار امنیتی و نظامی زیستن و همچنان مقاومت و ایستادگی کردن ولی شاید آسان است در آنسوی مرزها و در شرایطی امن حرفهایی را طرح کرد که امروز جنبش به آنها درگیر نیست و شاید طرحش نیز سرکوب بیشترش را بهانه دهد.  
امروز زمان آن نیست که با توجیهاتی چون انعکاس واقعیت و حقیقت و ...، موضوعاتی را طرح نماییم که دغدغه معترضین و آسیب دیدگان انتخابات نیست. امروز زمان آن نیست که خواسته هایی را عنوان کنیم که خواسته های حداکثری را پوشش نمی دهد و البته مورد استقبال هم قرار نمی گیرد. امروز زمان تک تازی و انشعاب طلبی برای جنبش سبز نیست.
این خواسته ها و موضوعات، بعضا و بیشتر، از ایرانیان خارج از کشور و گروه ها و گرایشاتی که در زمان انتخابات نیز تحلیل درستی از شرایط و راهکارهای موجود برای ایران نداشتند، طرح شده و می شود و تاریخ و به ویژه حوادث و تحولات یکسال گذشته ایران، نشان داده است که مردم علیرغم آن تک تازی ها، طرح راهکارهای واگرایانه و تبلیغات و ترغیب ها، راه خود را از مسیر صندوق های رای هموارتر یافته اند و آنچه تا امروز بر مردم ایران رفته است نشان می دهد که راه مبارزه را نیز بدرستی برگزیده اند.
نامیدن هایی تحت عناوینی چون سبزاللهی و یا خواسته هایی چون پاسخگویی نسبت به تحولات سالهای ۶۰ شاید حرفها و اشارات درستی نیز باشد که مشکل، زمان و شرایط طرح آنهاست. آیا حقیقتا مطالبات و شعارهای امروز جنبش سبز، اینچنین حرفها و خواسته هایی است؟ آیا مشی و رفتار عاری از خشونت و نیز محکوم کردن اعدام ها از سوی موسوی و کروبی و کنشها و واکنشهای تا به امروزِ مردم محورشان، به تنهایی بخشی از سوالات و ابهامات را پاسخ نمی دهد؟ کما اینکه موسوی در آخرین حرفهایش درباره دهه ۶۰ نیز هیچکس را عاری از لغزش ندانسته و زمان بحث در اینباره را زمان مناسبی برای بهانه دادن به متحجرین نمی داند(۱). نمی توان جانبدارانه رفتار نمود و آنجا که حرفها و بیانیه ها مطلوبمان باشد و نوید اتفاقاتی دهد (۲) انتشارش دهیم و دیگران را به انجامش تشویق کنیم و اگر هم مطلوبمان نیفتاد تمسخری کنیم و نه آن هم نقدی شایسته و تامل برانگیز.
کاریکاتوری از نیک آهنگ کوثر

درک خواسته ها، نیازها و شرایط، اموری اند که تحقق آنها نیازی حیاطی برای جنبش اعتراضی ایران بشمار می آید.
پاسداشت و پشتیبانی از آنانیکه تا به امروز به ویژه در داخل، سخت ایستاده اند و حقوق پایمال شده ی مردم را فریاد می زنند، زمانی را برای بحث ها، حرفها و نقدهایی که می تواند در فرداهای پس از پیروزی طرح گردد، نمی گزارد. و این نه اینکه طرح نشوند حتی در این روزهای سخت مبارزه، اما اینها معضلات و نیازهای امروز جنبش نیستند و الویتهای مهم تری وجود دارد. 




(۱)... تعداد معصومین ۱۴ نفر است و بقیه بندگان خدا جایز الخطا هستند و همیشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همینطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم. مسلما به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پیوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بین ببرند. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم. باز هم تکرار می کنم که نباید انتظار دروغ از یک همراه داشت، هر چند آن همراه بسیار کوچک باشد. (متن کامل اینجا)

(۲) انتشار و تبلیغ برای حضور در راهپیمایی ۲۲ خرداد به دعوت موسوی و کروبی در فیسبوک کاریکاتوریست مورد نقد. 



0 نظرات:

ارسال یک نظر